اولین سفر دریایی
شلام نینی ها خوبین دلم بلاتون تنگ شده بود تو این چند روزی که نبودم ، ممنون از دوستام که نگلان (نگران) من شده بودن واکسن که زدم تب نکلدم ولی پاهام خیلی دلد(درد) داشت کمی هم گیه کردم بلاخره خوب شد. راستی املوز (امروز) اولین باره میخوام سوار کشتی بشم من و مامانی و عمو منصور داریم میریم جزیره پیش بابالی، میدونم حالا بابالی خیلی دلش بلام تنگ شده ،فکر کنم تا یه ده روزی جزیره بمونیم ساعت ١٣:٤٥ حرکت کشتیه خداحافظ ...
نویسنده :
بردیا
14:16